سیامشق های سیامک تراکمه زاده

به من نگو که ماه در حال درخشیدن است، تلالو نور بروی شیشه های شکسته را به من نشان بده. "آنتوان چخوف"

سیامشق های سیامک تراکمه زاده

به من نگو که ماه در حال درخشیدن است، تلالو نور بروی شیشه های شکسته را به من نشان بده. "آنتوان چخوف"

کتاب رسالت ما

 

 

 

 

کتاب رسالت ما محبت است و زیبائی سـت

 

تا بلبل های بوسه


بر شاخ ارغوان بسرایند

 

شور بختان را نیـک فرجام


بردگان را آزاد و


نو میدان را امیدوار خواسته ایم

         

تا تبار یزدانی انسان

         

سلطنت جاویدانش را 

 

بر قلمرو خاک

                                           

بازیابد،

         

 

 

کتاب رسالت ما محبت است و زیبایی سـت

        

تا زاهدان خاک

                         

از تخمه ی کیـن

 

باز نبندد. . .


 

احمد شاملو


ما از میان چهار فصل سال عبور کردیم، و به این خانه آمدیم






...

ما می‏دانیم صاحبخانه

قبل از ابتلاء به بیماری قلبی

با همسایه‏ها سخن از شکوفه‏های گیلاس میگفت.

سخن از روزهای تابستان

که عمر برای ادامه‏شان کافی نبود.


صاحبخانه همیشه تنها سفر می‏رفت

در این سفر هم میخواست تنها برود

ما همیشه دیر می‏رسیم

این بار زود رسیدیم


در تاریخ عمر ما و همه‏ی آمبولانس‏ها

این نخستین بار است

که ما زود رسیدیم

...


[احمدرضا احمدی]

ادامه مطلب ...